![](http://rozup.ir/up/hoz-dor/Pictures/back.jpg)
شیوه ی شاعری این استادان را «بازگشت به سبک قدیم» نامیدهاند.
در ادبیات , بازگشت به سبک قدیم به عنوان یک دوره محسوب می شود نه یک سبک خاص. چنانکه در کتاب سه جلدی (سبک شناسی) استاد ملک الشعرای بهار , انواع سبک های شعر فارسی , از ابتدای قرن سوم و حضور رودکی تا قرن حاضر , به چهار دسته تقسیم شده اند.
1- سبک خراسانی (ترکستانی - سامانی) : از ابتدای قرن سوم تا اواخر قرن ششم.
2- سبک عراقی : از اواخر قرن ششم تا اواسط قرن نهم. این سبک با سنایی آغاز و با عبدالرحمن جامی پایان می پذیرد.
3- سبک هندی (سبک صائب) : از اواخر قرن نهم تا اواخر قرن دوازدهم. از آنجا که صائب تبریزی طلایه دار این نوع سبک است , به نام وی هم مشهور است.
(دوره بازگشت) :
از اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم شروع می شود و تا اواسط قرن چهاردهم ادامه می یابد. صبای کاشانی - نشاط اصفهانی - آذر بیگدلی و آذر بیدگلی از موسسان دوره بازگشت ادبی هستند. اشعار شاعران این دوره , در بحری یکنواخت سروده شده و وزن روان و آرام آن , باب میل عامه مردم است. طبیب اصفهانی از محبوب ترین شاعران این دوره است. ابیاتی از شعر طبیب اصفهانی :
غمش در نهان خانه ی دل نشیند به نازی که لیلی به محمل نشیند
به دنبال محمل چنان زار گریم که از گریه ام ناقه در گل نشیند
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی ز بامی که برخاست مشکل نشیند
بنازم به بزم محبت که آنجا گدایی به شاهی مقابل نشیند
عجب نیست از گل که خندد به سروی که در این چمن پای در گل نشیند
4- سبک معاصر (نیمایی - نو) : از اوایل قرن چهاردهم و با انتشار شعر "افسانه" شروع شده و تا عصر حاظر ادامه دارد. موسس آخرین سبک شعر فارسی , علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج است. وی در یک انجمن ادبی ماهانه در حظور اساتید بزرگ آن زمان , اولین شعر نوی خود را که با بهره گیری از الزام وجود قافیه در شعر و نبود وزن یکسان در هر مصراع و هم چنین رعایت نکردن حدود مصراع ها (مصراع های شعر او گاه کوتاه و گاه بلند بود)سروده بود , قرائت کرد و با مخالفت های شدید آنها مواجه شد. نام اولین شعر نوی نیما ققنوس بود.
نمایندگان سبک
• مشتاق اصفهانی
• هاتف اصفهانی
• عاشق اصفهانی
• آذر بیگدلی
در رأس سرایندگان سبک بازگشت ادبی هستند.
دیگر شاعران این سبک عبارتند از:
• قاآنی شیرازی
• سروش اصفهانی
• محمود خان صبا
• نشاط اصفهانی
نمونه اشعار
باز برآمد به کوه، رایت ابر بهار
سیل فرو ریخت سنگ، از زبر کوهسار
باز به جوش آمدند، مرغان از هرکنار فاخته و بوالملیح، صلصل و کبک و هزار
طوطی و طاووس و بط، سیره و سرخاب و سار
(قاآنی)
دوش رفتم به کوی باده فروش ز آتش عشق، دل به جوش و خروش
محفلی نغز دیدم و روشن میر آن بزم، پیر باده فروش
چاکران ایستاده صف در صف باده خواران نشسته دوش به دوش
پیر در صدر و می کشان گردش پارهای مست و پارهای مدهوش
سینه بی کینه و درون صافی
دل پر از گفت و گو و لب خاموش
همه را از عنایت ازلی چشم حق بین و گوش راز نیوش
سخن این به ان هنیئا لک سخن آن به این که بادت نوش
گوش بر چنگ و چشم بر ساغر
آرزوی دو کون در آغوش
(هاتف اصفهانی)
منابع
مؤتمن ، زین العابدین ،تحول شعر فارسی. حافظ ، تهران ، 1339
احمد گیوی ، حسن و دیگران. زبان ونگارش فارسی ، زمستان 1374
شعر سبک هندی
از قرن نهم هجری به بعد به علت استقبال دربار ادب پرور هند از شاعران
پارسی گوی، و همچنین به علت عدم توجه پادشاهان صفوی به اشعار متداول مدحی، گروهی از
گویندگان به هندوستان رفتند و در آنجا به کار شعر و شاعری پرداختند.
اینان بهواسطهی دوری از مرکز زبان و تمایل به
اظهار قدرت در بیان مفاهیم و نکات دقیق و حس نوجویی و تفنن دوستی و به سبب تاثیر
زبان و فرهنگ هندی و دیگر عوامل محیط، سبکی به وجود آوردند که سبک هندی نامیده می
شود. برخی ار ادبا این سبک را سبک اصفهانی نیز نامیده اند. این سبک تقریبا از قرن
نهم تا سیزدهم هجری ادامه داشت و از ویژگی های آن، تعبیرات و تشبیهات و کنایات ظریف
و دقیق و باریک و ترکیبات و معانی پیچیده و دشوار را می توان نام برد.
سرایندگان سبک هندی
از میان گویندگانی که به این سبک شعر سروده اند
نام اینان در خور ذکر است:
• کلیم کاشانی
• نظیری نیشابوری
• عرفی شیرازی
• بیدل دهلوی
• صائب تبریزی
• غنی کشمیری
• وحید قزوینی
• طالب آملی
تک بیتی ها
از گویندگان این سبک، تکبیتیهای نغز و دلاویزی
برجای مانده است که اغلب صورت ضرب المثل پیدا کرده است.
اقبال خصم هرچه فزونتر شود نکوست فواره چون بلند
شود سرنگون شود
دست طمع چو پیش کسان می کنی دراز پل بستهای که
بگذری از آبروی خویش
اظهار عجز پیش ستم پیشگان خطاست اشک کباب باعث
طغیان آتش است
آدمی پیر چو شد حرص جوان می گردد خواب در وقت
سحرگاه گران می گردد
ریشه ی نخل کهنسال از جوان افزونتر است بیشتر
دلبستگی باشد به دنیا پیر را
)صائب تبریزی(
ما ز آغاز و ز انجام جهان بیخبریم اول و آخر این
کهنه کتاب افتاده است
روزگار اندر کمین بخت ماست دزد، دائم در پی
خوابیده است
)کلیم کاشانی(
عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد خمیر مایه ی دکان
شیشه گر سنگ است
)طاهر قزوینی(
منابع
احمدی گیوی، حسن، و دیگران زبان و نگارش
فارسی، زمستان
• ادبیات فارسی در هند
• شاعران پارسیگو در هند