loading...
آموزش زبان و ادبیات فارسی
hoz & man بازدید : 319 پنجشنبه 11 آبان 1391 نظرات (0)
ادبیات سبک بازگشت



از اوایل قرن سیزدهم هجری تحولی در شعر فارسی پدید آمد و گروهی از گویندگان به سبک هندی که به تدریج به ابتذال کشیده شده بود پشت پا زدند و به پیروی از سبک شعرای قدیم از قبیل فرخی، منوچهری، انوری، خاقانی و سعدی پرداختند.
شیوه ی شاعری این استادان را «بازگشت به سبک قدیم» نامیده‏اند.
در ادبیات , بازگشت به سبک قدیم به عنوان یک دوره محسوب می شود نه یک سبک خاص. چنانکه در کتاب سه جلدی (سبک شناسی) استاد ملک الشعرای بهار , انواع سبک های شعر فارسی , از ابتدای قرن سوم و حضور رودکی تا قرن حاضر , به چهار دسته تقسیم شده اند.
1- سبک خراسانی (ترکستانی - سامانی) : از ابتدای قرن سوم تا اواخر قرن ششم.
2- سبک عراقی : از اواخر قرن ششم تا اواسط قرن نهم. این سبک با سنایی آغاز و با عبدالرحمن جامی پایان می پذیرد.
3- سبک هندی (سبک صائب) : از اواخر قرن نهم تا اواخر قرن دوازدهم. از آنجا که صائب تبریزی طلایه دار این نوع سبک است , به نام وی هم مشهور است.

(دوره بازگشت) :
از اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم شروع می شود و تا اواسط قرن چهاردهم ادامه می یابد. صبای کاشانی - نشاط اصفهانی - آذر بیگدلی و آذر بیدگلی از موسسان دوره بازگشت ادبی هستند. اشعار شاعران این دوره
, در بحری یکنواخت سروده شده و وزن روان و آرام آن , باب میل عامه مردم است. طبیب اصفهانی از محبوب ترین شاعران این دوره است. ابیاتی از شعر طبیب اصفهانی :

غمش در نهان خانه ی دل نشیند به نازی که لیلی به محمل نشیند
به دنبال محمل چنان زار گریم که از گریه ام ناقه در گل نشیند

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی ز بامی که برخاست مشکل نشیند
بنازم به بزم محبت که آنجا گدایی به شاهی مقابل نشیند
عجب نیست از گل که خندد به سروی که در این چمن پای در گل نشیند
4- سبک معاصر (نیمایی - نو) : از اوایل قرن چهاردهم و با انتشار شعر "افسانه" شروع شده و تا عصر حاظر ادامه دارد. موسس آخرین سبک شعر فارسی , علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج است. وی در یک انجمن ادبی ماهانه در حظور اساتید بزرگ آن زمان , اولین شعر نوی خود را که با بهره گیری از الزام وجود قافیه در شعر و نبود وزن یکسان در هر مصراع و هم چنین رعایت نکردن حدود مصراع ها (مصراع های شعر او گاه کوتاه و گاه بلند بود)سروده بود , قرائت کرد و با مخالفت های شدید آنها مواجه شد. نام اولین شعر نوی نیما ققنوس بود.
نمایندگان سبک
• مشتاق اصفهانی
• هاتف اصفهانی
• عاشق اصفهانی
• آذر بیگدلی
در رأس سرایندگان سبک بازگشت ادبی هستند.
دیگر شاعران این سبک عبارتند از:
• قاآنی شیرازی
• سروش اصفهانی
• محمود خان صبا
• نشاط اصفهانی
نمونه اشعار
باز برآمد به کوه، رایت ابر بهار
سیل فرو ریخت سنگ، از زبر کوهسار
باز به جوش آمدند، مرغان از هرکنار فاخته و بوالملیح، صلصل و کبک و هزار
طوطی و طاووس و بط، سیره و سرخاب و سار
(قاآنی)
دوش رفتم به کوی باده فروش ز آتش عشق، دل به جوش و خروش
محفلی نغز دیدم و روشن میر آن بزم، پیر باده فروش
چاکران ایستاده صف در صف باده خواران نشسته دوش به دوش
پیر در صدر و می کشان گردش پاره‏ای مست و پاره‏ای مدهوش
سینه بی کینه و درون صافی
دل پر از گفت و گو و لب خاموش
همه را از عنایت ازلی چشم حق بین و گوش راز نیوش
سخن این به ان هنیئا لک سخن آن به این که بادت نوش
گوش بر چنگ و چشم بر ساغر
آرزوی دو کون در آغوش
(هاتف اصفهانی)

منابع
مؤتمن ، زین العابدین ،تحول شعر فارسی. حافظ ، تهران ، 1339
احمد گیوی ، حسن و دیگران. زبان ونگارش فارسی ، زمستان 1374

سَبکِ عراقی به سَبکی از شعر فارسی گفته می‌شود که از اواخر قرن ششم تا قرن نهم هجری رواج و ادامه داشته است. ابوالفرج رونی ، سید حسن غزنوی و جمال‏الدین اصفهانی از بنیان‏گذاران و کمال‏الدین اصفهانی ، سعدی ، عراقی و حافظ از نمایندگان این سبک به شمار می روند. نام این سبک از عراق عجم گرفته شده است، اما رواج این سبک محدود به سرزمین عراق عجم نبود و در نواحی دیگر نیز رواج داشت.
خصوصیات سبک
در این سبک، قصیده بیشتر جای خود را به غزل، و سادگی و روانی و استحکام جای خود را به لطافت و کثرت تشبیهات و تعبیرات و کنایات زیبا و تازه و در عین حال دقیق و باریک داد و واژه‏های عربی نیز فزونی گرفت. با ورود تصوف و عرفان در شعر، گویندگان عارفی چون سنایی، عطار، مولوی، حافظ و ده‏ها شاعر دیگر ظهور کردند. در ضمن مضامین اخلاقی و تربیتی و پند و اندرز جای مدایح مبالغه آمیز را گرفت
.
نمونه‏ ها
به عمر خویش مدح کس نگفتم دری از بهر دنیا من نسفتم
‎ (عطار
)
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی بر کن که رنج بی‏شمار آرد
(حافظ
)
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم
کریمان جان فدای دوست کردند سگی بگذار آخر مردمانیم
(مولوی
)
دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی زنهار بد مکن که نکردست عاقلی
هنر به چشم عداوت بزرگ‏تر عیب است گلست سعدی و در چشم دشمنان خار است
نور گیتی فروز چشمه‏ی هور
زشت باشد به چشم موشک کور
گوش تواند که همه عمر وی نشنود آواز دف و چنگ و نی
دیده شکیبد ز تماشای باغ بی گل و نسرین به سر آرد دماغ
ور نبود بالش آکنده پر خواب توان کرد خزف زیر سر
ور نبود دلبر همخوابه پیش دست توان کرد در آغوش خویش
وین شکم بی هنر پیچ پیچ صبر ندارد که بسازد به هیچ
(سعدی
)
عشق تو بر بود زمن مایه مایی و منی خود نبود عشق تو را چاره ز بی خویشتنی
چو علم آموختی از حرص آنگه ترس كاندر شب چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد كالا
(سنایی)

منابع
• بهار، محمدتقی. سبک شناسی، چاپ دوم، تهران، ۱۳۳۷
• بهار، محمدتقی. تاریخ تطور شعر فارسی، تهران،۱۳۳۴
  •
سعدی، مطلح ابن عبدالله. گلستان، ۱۳۸۴


اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 38
  • کل نظرات : 22
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 23
  • آی پی امروز : 34
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 40
  • باردید دیروز : 22
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 138
  • بازدید ماه : 467
  • بازدید سال : 5,336
  • بازدید کلی : 74,657