loading...
آموزش زبان و ادبیات فارسی
hoz & man بازدید : 135 چهارشنبه 22 شهریور 1391 نظرات (0)

ادبيات تعليمي

چهره ديگر ادبيات، چهره تعليمي آن است. بسياري از بزرگان، ادبيات را وسيله اي براي تعليم و تعالي بشر قرار داده  اند و بعد از ادبيات عاشقانه، ادبيات تعليمي جايگاه والايي در ميان مردم دارد. حکايات فراواني در آثار بزرگان وجود دارد که نکات اخلاقي را در حريري از هنر و شيوايي به جامعه عرضه مي دارد، اما زيبايي که شاعري که به ادبيات تعليمي روي مي آورد اين است که برخلاف واعظان اخلاق که سخنشان سراسر امر و نهي است، امر و نهي را به گوهر آگاهي که در درون هر انساني است وامي گذارد و سخن را آنچنان شيرين و دلکش بيان مي کند که انسان را به لذتي از روي درک رهنمون مي سازد. همين لذت موجب پذيرش نکات اخلاقي از سوي مخاطب مي شود.
داستانهاي کليله و دمنه، حکايات سعدي و داستانهاي ملاي روم در مثنوي همگي از مصاديق اين بخش است.
به عنوان مثال مثنوي سرشار از داستانهايي است که از ساده ترين مسائل زندگي آغاز مي شود و بعد از جذب مخاطب او را به عالي ترين معاني مي کشاند. در اين ابيات بينديشيد که چگونه مولانا سختگيري در کار را با اشاره اي ساده و ملموس نهي مي کند.
اين جهان همچون درخت است  اي کرام
ما برآن چون ميوه هايي نيم خام
سخت گيرد خامها مرشاخ را
نيست لايق تا درآيد کاخ را
چون بپخت وگشت شيرين لب گزان
سست گيرد شاخه ها را بعد از آن
سخت گيري و تعصب خامي است
تا جنيني کار خون آشامي است
به هر حال ادبيات تعليمي مملو از حکاياتي است که گاه خطي از آنها مي تواند موجب دگرگوني زندگي و منش انسان گردد.
به قول سعدي:
                   اگر در سراي حقيقت کس است
                                                           زگفتار سعديش حرفي بس است

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 38
  • کل نظرات : 22
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 23
  • آی پی امروز : 17
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 20
  • باردید دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 246
  • بازدید ماه : 246
  • بازدید سال : 5,115
  • بازدید کلی : 74,436